آلبوم «پیدا» توسط انتشارات ماهور منتشر شد
عبارتبندیها، واخوانها، نحوهی بیان، سونوریته و از این قبیل. سایهی مخاطبِ خاصی را بالای سرم احساس میکردم که دیگر از شگردهایم باخبرست؛ با سلیقه و نگاهم آشناست؛ و انگار دیگر نمیتوان بهراحتی غافلگیرش کرد. چگونه او را سیدقیقه بنشانم که به من گوش دهد؟ برای امروزی که هر دقیقهی افزوده به اثر میتواند ویرانکننده باشد و شنونده را خسته کند، بهخصوص وقتی سازت سنتور است، مجاب کردن و متقاعد ساختنِ مخاطب به همراهی با چنین موسیقیای قطعاً چالشبرانگیز است. آن سوال و این ملاحظات بود که راه را میبست. از سوی دیگر، برای من، که ذوقِ اجرا را در ضبط ضروری میدانم و ایده که آماده میشود باید سریعاً به ضبط برسانمش، دور بودن از پدرام مشکل را بیشتر میکرد. دستِ آخر، ابوعطا را وقتی گفت میآید دست گرفتم و افشاری را پیشتر زده بودم. وقتی هم آمد در پژواک، یکبار شنید و بار دوم ضبط کردیم و او همان سازی را زد که هم خودش میخواست، هم من. سرانجام آنچه به پیداییِ این اثر کمک کرد دغدغههای همیشگیام بود: سنتور، زبانِ موسیقیِ دستگاهی و تکنوازی؛ در یک جمله: جستجوی راهی برای شنیدنیتر شدنِ تکنوازیِ سنتور، در زبانِ موسیقی دستگاهی. پیدا از اینجاست که پیداست.»
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه خود را بنویسید